شهرستان سوادکوه يکي از شهرستانهاي استان مازندران است که با 2441 کيلومتر مربع وسعت در قسمت جنوبي استان مازندران واقع شده است.اين شهرستان در دامنه شمالي کوههاي البرز مرکزي واقع شده که از شمال به شهرستان قائمشهر، از جنوب به فيروزکوه، از غرب به شهرستان بابل و از شرق به شهرستان ساري محدود ميگردد و از چهار شهر به نامهاي پل سفيد، زيراب، شيرگاه و آلاشت به همراه روستاهاي اطراف آنها تشکيل شده و مرکز آن شهر پل سفيد ميباشد.
فاصله آن با قائمشهر 55 کيلومتر و با فيروزکوه 65 کيلومتر ميباشد.
اين شهرستان کلاً در منطقه کوهستاني و پايکوههاي البرز مرکزي واقع شده است.از نظر تفکيک جغرافيايي و وضعيت ناهمواريها از جنوب به طرف شمال از ارتفاع کاسته ميگردد، زيرا اين شهرستان در دامنه شمالي رشته کوههاي البرز مرکزي واقع شده است و هرچه از دامنههاي فوق به طرف شمال فاصله بگيريم از ارتفاعات کاسته ميشود تا اينکه در منتهي اليه مرز شمالي شهرستان سوادکوه به قائمشهر متصل ميگردد به منطقه هموار و دشتها ميرسيم.
سوادکوه تا سال 1359 بعنوان بخشي از شهرستان قائمشهر در جنوب آن قرار داشت. اما در سال 1359 طي تصويبنامه شماره 6246 مورخ 21/4/1359 بخش سوادکوه به عنوان شهرستان مستقل از قائمشهر مجزا گرديد و از اين پس در تقسيمات کشوري بعنوان شهرستان مستقل مطرح گرديد. مرکز آن شهر پلسفيد ميباشد که در سال 1375 داراي 8700 نفر جمعيت و 6/1 کيلومتر مربع وسعت بوده است. شهرستان سوادکوه در حال حاضر داراي 2441 کيلومتر مربع وسعت و در جنوب شهرستان قائمشهر واقع شده است. اين شهرستان از 2 بخش و 6 دهستان و 198 آبادي تشکيل شده است و داراي چهار شهر بنامهاي پل سفيد، شيرگاه، زيراب و آلاشت ميباشد.
در بررسي فعاليتهاي اقتصادي شهرستان سوادکوه بايد گفت که بنيان اقتصادي شهرستان سوادکوه بر کشاورزي و صنعت استخراج معدن استوار بوده است.
کشاورزان سوادکوه از طرفي وابسته است به آب و هوا، توپوگرافي و خاک منطقه و از طرف ديگر وابسته است به چگونگي و نحوه کشت محصولات و بعبارتي سنت کشت محصولات کشاورزي و کلاً نحوه بهرهبرداري از زمين و محيط طبيعي.
وضعيت طبيعي سوادکوه اعم از آب و هوا، خاک، پستي و بلندي و غيره موقعيت مناسبي را براي بخش وسيعي از شهرستان بخصوص در قسمت شمالي که عمدتاً از دشتهاي کمارتفاع و هموار تشکيل شده است بوجود آورده است و در نواحي با ارتفاع بيشتر نيز با توجه به وضعيت آب و هوايي، خاک و پوشش گياهي طبيعت مساعدتهايي را در خصوص کشاورزي و خصوصاً دامداري که از زيربخشهاي بخش کشاورزي، نموده است.
در گذشته يعني تا قبل از استقرار شرکت ذغال سنگ البرز مرکزي در اين شهرستان زندگي اکثريت مردم سوادکوه از طريق بخش کشاورزي و زيربخشهاي آن شامل کشاورزي، دامداري، شکار و جنگلداري بوده، تأمين ميگردد زيرا مهمترين منبع درآمد مردم در گذشته زمينهاي کشاورزي، جنگلها و مراتع طبيعي بوده است که در حال حاضر نيز جنگلهاي شهرستان سوادکوه از منابع مهم درآمد و اشتغال ميباشند و علاوه بر توضيح فوق دامپروري در گذشته از رونق بسيار زيادي برخوردار بوده است.
بنابراين با توجه به منابع درآمد مردم سوادکوه در گذشته ميتوان دريافت که معيشت مردم در گذشته بطور عمده بر پايه بخش کشاورزي و زيربخشهاي آن استوار بوده است.
در مطالعه فعاليتهاي صنعتي شهرستان سوادکوه بايد گفت که بنيان صنعتي سوادکوه به استخراج ذغال سنگ استوار بوده، اما به دليل خصوصيسازي، تعداد شاغلين در آن بسيار کاهش يافته و رونق گذشته خود را از دست داده است.
امروزه شهرک صنعتي شورمست سوادکوه تا حدودي فعال و در بخشهاي مختلف در حال فعاليت صنعتي ميباشد.
اين منطقه، در گذشتهي دور مرکز حکومت اسپهبدان باوندي بود. و پادشاهان آنرا ملوکالجبال ميناميدند. در حدود سالهاي 570 الي 607 ميلادي در زمان حکومت انوشيروان و خسروپرويز ساساني اسپهبد قارن بر سوادکوه و شهريار کوه حکومت ميکرد. قارن نام کوچکترين فرزند اسپهبدي به حکومت آمل ـ لپور ـ پريم (فريم) رسيده بود. مجموع اين نواحي به اميدواره کوه و سوادکوه معروف بوده و در دورهي اسلامي به قارن کوه معروف شد.
سوادکوه از بخشهاي حساس طبرستان بوده است که از نظر سوق الجيشي بسيار مهم بوده و در اين زمينه شواهد تاريخي و روايات زيادي در تاريخ آمده است. که ميتوان به عنوان نمونه يورش اسکندر و گرفتاري سربازانش در جنگلها و دفاع قهرمانانه اسپهبدان باوندي از طبرستان در قبال تهاجمات قبايل ديگر اشاره کرد.
همين موقعيت جغرافيايي اعم از کوههاي استوار و جنگلهاي انبوه و دژهاي استوار (دژکولا) در سوادکوه باعث شده بود ورود اعراب تا سالها پس از هجرت نبوي به اين منطقه به تاخير افتد و اين منطقه سنگر بازماندگان ساسانيان به شمار ميآيد. اگر يزدگردسوم به توصيه و سفارش (باو) تن در ميداد و به اين منطقه از طبرستان ميرفت شايد آرزوي ديرپاي شاهنشاهي خاندان ساساني را براي خود و دودمان خود برآورده ميکرد.
لشکريان اين نواحي از خاندان و بازماندگان ساساني مقيم همين نواحي انتخاب ميشدند. اسپهبدان يا شاهان محلي، کوهستانها را در اختيار داشتند. اين کوهستانها در هر ناحيهاي بنامي مرسوم بود.
سوادکوه قسمتي از اين کوهستانها به شمار ميرود که در ناحيه کوهستان بزرگ ديگري بنام قارن کوه قرار دارد.
در اين باب چند روايت وجود دارد:
1ـ اعتماد السلطنه در مرات البلدان چنين آورده است (در نقطهي جنوب شرقي چرات کوهي است موسوم به (سوات) و از قرار تقرير اهالي بلد وجه تسميه اين محل به سوادکوه همين است يعني (سواته کوه) بوده است.
2ـ چنين به نظر ميرسد که (سوات کوه) يا (سواد کوه) تعريف شدهي (سات کوه) باشد. چه جز (سات + ساد) در لحجه طبري به معني صاف / ساده همواره و گسترده ميباشد و به معناي ساده، پاک، يکدست و تهي از پوشش و زوايد بکار گرفته ميشود و هنوز هم اصطلاح (ساته کوه) در کوهپايهها بين معمرين معروف است نام سوادکوه ريشه در معني همين لغت دارد.
3ـ حالت ظاهري بيشتر نقاط سوادکوه با همين مفهوم (تهي از پوشش) مطابقت دارد. زيرا فقط دامنههاي شمال کوهها، پوشيده از جنگلهاي انبوه است. پس ميتوان نتيجه گرفت نخستين بار (ساته کوه) يا کوهي عاري از آرايش و تهي از پوشش يوده است. حرف ت تبديل به حرف (ال) شده و اين تبديل در فارسي متداول بوده است. کلمهي ساد را هم به معني ساده يعني صحرا جائي که صاف و همواره باشد همراه خود آورده است.
امامزاده عبدالحق زيراب
آستانه مبارک حضرت امامزاده عبدالله ملقب به عبدالحق فرزند حضرت امام موسي کاظم (ع) ولادت در سال 173 هجري قمري، متوفي بسال 205 هجري قمري بنا به روايتي که سينه به سينه نقل گرديده، قضاوت و احقاق حقي که بر اثر معجزات اين بزرگوار بين تعدادي از مومنين صورت گرفته و مشهورترين اين کرامات در سال 738 هجري قمري که بين دو برادر صورت گرفت و اختلاف ريشهداري را حل و فصل کرد به عبدالحق ملقب و مشهور گرديده است. متوليان اوليه بقعه مطهر حضرت امامزاده عبدالحق مردان مومن و متدين به نامهاي درويش ابوطالب، درويش اسماعيل و درويش حسين اهل کنيج کلاه زيرآب سوادکوه بودهاند که بناي بقعه مطهر را احداث و توليت آستانه اين بزرگوار را نسل به نسل عهدهدار بودهاند.
وجه تسميه حضرت عبدالحق
روايت کردهاند دو برادر بخاطر اختلافي که بر روي زمين شاليزاري خود پيدا کردند با هم مشاجره و اختلاف ريشهاي پيدا کردند به طوري که مسئله بصورت بصورت لاينحل در آمد دليل اين اختلاف گم شدن مرزي بود که زمين دو برادر را مشخص و تقسيم ميکرد. يکي از برادران با مراجعه به آستانه مبارکه امامزاده عبدالحق در آنجا جهت رفع مشکل دخيل بسته، فرداي آنروز بر اثر کرامات آقا رودخانه مجاور زمين تغيير مسير داده و از وسط زمين عبور کرده بطوريکه مرز اصلي و حقيقي زمين را مشخص نمود و به يک اختلاف ريشهاي و قبيلهاي پايان داد از اين ماجرا به بعد امامزاده عبدالله به عبدالحق ملقب و مشهور شد.
برج لاجيم
در جنوب شرقي زيراب در شرق جاده سوادکوه به قائمشهر در منطقهاي جنگلي و در کنار روستاي لاجيم قرار دارد. اين اثر معماري ارزشمند متعلق به قرن پنجم هجري است.
آندره گدار باستانشناس فرانسوي که در سال 1933 ميلادي به بازديد برج لاجيم آمده مينويسد: در داخل اين حصار چند تل است که نشان ميدهد اين قلعه در واقع شهر مستحکمي است اين محل که در قلب جنگل انبوه و دور هنگامه شهرها واقع شده است. مسلماً قرارگاه مهم يکي از سرکشان يا پناهگاه استوار يکي از پادشاهان مخلوع بوده است که به اميد بازگشت وقت مساعد در آنجا بدور از آسيب خصم در امان ميداشته است. شخصيت مدفون در برج (کيا ابوالخوارس شهريار) از خاندان باونديان بوده که در فاصله سقوط سلسله باونديان اول و به قدرت رسيدن مجدد خاندان آل باوند پس از اشغال ناحيه آمل به دست قابوس وشمگير به منطقه کوهستاني لاجيم پناه برده است.
پل ورسک
از شاهکارهاي معماري جهان به شمار ميرود. راه آهن سراسري تهران ـ شمال را به هم وصل ميکند. اين پل در دهه اول قرن چهاردهم هجري شمسي بر روي دره ورسک در ارتفاع 110 متري از کف بنا شده است. و داراي دهانه قوسي به 16 متر است. طول کلي پل 20/73 متر است. و در زمان جنگ جهاني دوم به پل پيروزي معروف شد.
سه خط طلا
راهآهن معروف به سه خط طلا در سه کيلومتري بعد از آبادي ورسک به سمت گدوک در ارتفاعات شرق جاده خطوط راهآهن و با پلها و تونلهاي زيبا در سه خط به موازات هم مشاهده ميشود. اين خطوط براي کم کردن شيب و افزايش ضريب قدرت لوکوموتيوها به اين شکل بنا شده است.
درياچه شورمست
تنها درياچه طبيعي شهرستان سوادکوه که وسعت آن 15 هزار متر مربع و عمق آن 5 متر است. اين درياچه در 5/5 کيلومتري شهر پل سفيد واقع شده است. درختان کهنسال و بلند قامت توسکا در اطراف آن منظره رويايي را به وجود آورده است.
امامزاده عباسعلي
بر قلعه کوهي که مسلط به دهکدههاي ملرد و کرمان است. بنايي است با گنبدي مخروطي و مسجد کوچکي متصل به در ورودي، درختي ناشناخته در محوطه بقعه است که ميگفتند درخت فلفل است.
غار اسپهبد خورشيد
اين غار در حد فاصل راهآهن پل سفيد و سرخآباد در ناحيه دوآب وجود دارد. وجه تسميه دوآب اين است که در اين منطقه دو رودخانه سولا و عباسآباد به هم پيوند ميخورد. غار بصورت تالار ساده و تقريباً 15 متر است. جالبترين بخش غار بناهاي قسمت چپ راهرو است. که نسبتاً سالم مانده است. و با دقت در آنها ميتوان به وضع معماري اين دژ ديمي پي برد. در کنار دهانه راهرو پلکاني است که پس از خاکبرداري آن به يکي از شاهکارهاي ساختماني غار بر ميخوريم.
اين راهرو به عرض 15/1 و داراي هفت پلکان به ارتفاع 17 سانتيمتر است و پله ششم پاگرد است و از آنجا به گردش به چپ داخل بناهاي فوقاني ميشدند.
از ديگر بناهاي باستاني و جغرافيايي سوادکوه ميتوان از پل شاپور ـ قلعه کنگلو ـ برج ديوکلي (گنبد سرخآباد) ـ کوه خرونرو ـ غار کيجا کچال ـ قلعه ديو سفيد ـ دره دراسله ـ پلهاي شهر پل سفيد و شيرگاه و غار زنگيان نام برد
منبع: www.sinsin.parsiblog.com